مدیریت دانش در مؤسسات آموزش عالی
گزارههایی چون: «در سال 2020 دانش بشری هر 73 روز دو برابر خواهد شد» یا «حجم اینترنت هر 250 روز دو برابر میشود»، نمونههایی هستند که این روزها، در باره رشد اعجابانگیز اطلاعات، در وسایل ارتباط جمعی منتشر میشود. در چنین دنیایی، مهمترین منبع اقتصادی یک کشور یا یک سازمان، دیگر سرمایه، منابع طبیعی، یا نیروی کار آن نیست؛ بلکه دانشی است که در اختیار دارد. گذر از اقتصاد صنعتمحور بهاقتصاد دانشمحور، وجود یک سیستم مدیریت دانش را، برای اطمینان از ماندن در کورس رقابت، و کسب ظرفیت یادگیری، ضروری ساخته است. دادهها، اطلاعات و دانش چیستند و چگونه میتوان آنها را مدیریت کرد. درک این سه واژه، و چگونگی رسیدن از یکی به دیگری، اهمیت زیادی در موفقیت کارهای علمی دارد.
- داده1: حقایق و واقعیتهای خام و بدون قالب مثل اعداد، نشانهها، حروف، کلمات است. دادهها بهصورتهای مختلفی وجود دارند ولی بهخودی خود دارای معنی نیستند.
- اطلاعات2: زمانی ایجاد میشود که انسان بهدادهها معنی میبخشد. زمانی که دادهها بهمنظور خاصی بهشکلی منطقــی سامانـــدهی، گروهبندی، پالایش و ذخیره میشوند، تبدیل بهاطلاعات میگردند. اطلاعات بهسؤالاتی چون چهکسی، چه، کجا، و چه موقع، پاسخ میدهند.
- دانش3: یا دانایی، کاربرد اطلاعات و دادهها است، یعنی اطلاعاتی است که میتوان بهآن عمل کرد. اطلاعات زمانی بهدانش تبدیل میگردد که توسط فرد تفسیر گردیده، با عقاید و تعهدات وی آمیخته شده و بهآن مفهوم داده شود. دانش پاسخگوی سؤالاتی در مورد چگونگی است. دانش را میتوان بهتوسط انتقال از فردی دیگر، بهتوسط آموزش و یا بهتجربه، بهدستآورد.
- خرد4: یا معرفت، زمانی مطرح میشود که دانش برای تصمیمگیری و بهبود تصمیمات، فرآیندها و بهرهوری یا سودآوری بهکار گرفته شود. خرد به ما فهمی، از آنچه قبلا در مورد آن درکی نداشتهایم، میدهد. خرد فرایندی است، که بهتوسط آن بین خوب و بد، و صحیح و غلط، قضاوت کرده و آنها را از هم تمیز میدهیم. برای خردمند بودن، افراد نه تنها باید دانش کسب کنند بلکه باید فهم کاملی از اصول حاکم بر آن دانش را نیز داشته باشند.
دادهها با پردازش بهاطلاعات تبدیل میشوند. 901215 یک عدد است ولی وقتی آنرا معنیدار کنیم (مثل 90/12/25، تاریخ آغاز تعطیلات نوروزی دانشگاه؛ یا 25-9012، کد پستی محله ما)، بهاطلاعات تبدیل میشود. دانش مجموعهای از شناختها و مهارتهای لازم برای حل مسئله است. اگر اطلاعات موجود بتواند مشکلی را حل کند میتوان گفت دانش وجود دارد. از سوی دیگر، زمانی که دانش با تصاویر، متن و نشانهها بیان شود، بهاطلاعات تبدیل میشود. تبدیل اطلاعات بهدانش و برعکس فرایندی دائمی است. تبدیل داده و اطلاعات بهیکدیگر بهواسطۀ فناوری اطلاعات صورت میگیرد؛ ولی فناوری اطلاعات گزینه ناتوانی برای تبدیل اطلاعات بهدانش است. عوامل اجتماعی، دانش و اطلاعات را بهتر بهیکدیگر تبدیل میکنند. همین عوامل در تبدیل داده بهاطلاعات کند هستند. دانش قابل از دست داده است و اگر آنرا بهکار نگیریم فراموش میشود. زبان مهمترین عامل انتقال دانش است.
دانش به دو صورت آشکار (صریح) و پنهان (ضمنی) وجود دارد. دانش آشکار، دانشی است که وضوح کافی برای درک آن وجود داشته و قابل بیان، نمایش و مستندسازی بهصورتهای نوشتاری، گفتاری و رفتاری است. دانش آشکار را میتوان با کلمات بیان کرد و آنرا بهصورت داده، روابط علمی، محصولات، راهنماها و مانند آن ارائه داد. کتاب، مقاله، سخنرانی، گزارشهای تحقیقاتی، پایگاه اطلاعاتی، سیاستگذاریها و تجربیات مستندسازی شده نمونههایی از دانش آشکار هستند. دانش آشکار بهسهولت قابل انتقال بین افراد است. در مقابل، دانش پنهان در ذهن افراد قرار داشته و مستندسازی نشده است. در واقع دانش پنهان مجموعۀ مهارتها، بینشها، تخصصها، فهم و یادگیریهای ناملموس افراد است که انتقال آن نیازمند تعامل با دیگران است. دانش پنهان، با گذشت زمان و با کسب تجربه بیشتر میشود. مستندسازی و انتقال دانش پنهان مشکل است.
دانش از فرد منشا میگیرد ولی در گروهها و سازمانها نیز بروز مییابد. راهبردها، روشها، فرایندها، محصولات، نوآوریها و خدمات؛ نمونههایی از دانش آشکار یک سازمان، هستند. از سوی دیگر، مهارتها و شایستگیها، تجارب، روابط درونی و برونی، اعتقادات فردی و ارزشها و ایدهها، نمونههایی از دانش پنهان میباشند. سازمانهای نوین میدانند که بخش عمدهای از سرمایههای علمی آنان بهصورت دانش پنهان است، که از طریق تجربه و ضمن کار بهدست میآید. دانش پنهان در ذهن کارکنان بوده و مستند نشده است. این شکل از دانش، بایستی بیشتر از سوی سازمان مورد حمایت قرار گیرد. در جامعۀ پیچیده دانشمحور کنونی، مؤسسات آموزشی نیاز دارند که بهطور پیوسته در حال تکامل، نوآوری، پژوهش، تحلیل، پیشبینی و پاسخ به فرصتها و تهدیدها باشند. آزادسازی دانش پنهان، که در حافظۀ کارکنان ذخیره شده است، تبدیل آن بهدانش آشکار و انتشار مؤثر آن، رمز موفقیت مؤسسات آموزشی پیشرو است.
- شناسایی دانش: آگاهی از دانش آشکار و پنهان موجود نزد کارکنان، بانکهای اطلاعاتی، مستندات، و ...،
- کسب دانش: اخذ و کسب دانش و ذخیرهسازی مناسب آن،
- اشتراک دانش: تسهیم دانش بین افراد، که منجر به همافزایی و زایش مجدد دانش میشود،
- تولید دانش: خلق دانش، که حاصل به اشتراکگذاری و تسهیم دانش نزد کارکنان است.
عوامل مؤثر در پیادهسازی مدیریت دانش در مؤسسات آموزشی را نیز بهچند دسته میتوان تقسیم کرد:
- راهبرد: برای پیادهسازی مؤثر مدیریت دانش، وجود راهبرد، هم برای مؤسسه آموزشی و هم برای کارکنان، ضروریست. اعضای هیأتعلمی و کارکنان اداری دانشگاه، برای انجام بایسته فعالیتها، برطبق راهبردهای مؤسسه آموزشی، نیاز بهدانش مناسب دارند. مؤسسه آموزشی باید دارای فرایندهای مشخصی برای تولید، استفاده، بهاشتراکگذاری و محافظت از دانش اعضای خود باشد.
- فرهنگ: ارزشها، باورها و شیوههای رفتاری حاکم در دانشگاه، عاملی مهم در آمادگی برای اجرای مدیریت دانش است. فرهنگ و ساختار مؤسسه آموزش عالی باید پشتیبان مدیریت دانش باشد. فرهنگ سازمانی، که در آن خلاقیت و نوآوری یک ارزش محسوب میشود، پیش برنده مدیریت دانش است. نقش این قوانین نانوشته در مورد شیوۀ انجام امور، حتی از قوانین مصوب مؤسسه آموزش عالی نیز مهمتر است.
- فناوری: زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) نقش مهمی در پیشبرد اجرای مدیریت دانش در مؤسسات آموزشی دارد. اینترنت، اینترانت، و موارد مشابه آن، دسترسی به دانش و اشتراک آنرا بین اعضای مؤسسه تسهیل میکند.
- جایزه: پاداش، رفتار مثبت کارکنان را تقویت میکند و آنها را تشویق مینماید تا بهطور مؤثری در اجرای برنامۀ مدیریت دانش و فرایندهای آن، دخیل باشند. مطالعات نشان داده است که رابطۀ مثبتی بین پاداش و اجرای موفق مدیریت دانش وجود دارد.
برای پیادهسازی مدیریت دانش در مؤسسات آموزشی موانعی نیز میتواند وجود داشته باشد. عدم آگاهی از تواناییهای موجود، نامناسب بودن فرهنگ سازمانی، استفاده مکرر از دانش گذشته بهجای خلق دانش جدید، تکیه صرف بهفناوری برای مدیریت دانش، عدم حمایت مدیریت و درگیر شدن بیش از حد در فعالیتهایی که دانشمحور نیستند از جمله عوامل بازدارنده مدیریت دانش در دانشگاهها هستند. از میان عوامل فوق، فرهنگ سازمانی اساسیترین چالش فراروی نهادینه کردن مدیریت دانش در دانشگاه است.
شاید یکی از راههای متصور برای مدیریت دانش، در مؤسسات آموزش عالی، بهکارگیری «نقشۀ دانش» باشد. در نقشههای دانش موضوعی، اطلاعات کلیدی (مثل عنوان، چکیده و کلید واژهها) در مورد پژوهشهای صورت گرفته بهصورت گزارش، پایاننامه و مقاله، فراهم میآید. در صورت وجود چنین نقشههایی، هر پژوهش جدید با توجه بهیافتههای پژوهشهای گذشته آغاز شده و نتایج آن نیز مستندشده و در اختیار پژوهشگران آینده قرار خواهد گرفت. بهاین ترتیب همافزایی پژوهشی زیادی ایجاد شده و از دوبارهکاریهای رایج اجتناب خواهد شد. نقشههای دانش، همچنین موضوعاتی را که مورد غفلت قرار گرفته و یا بیش از حد بهآنها پرداخته شده، مشخص خواهد کرد.
رمز موفقیت مدیریت دانش در دانشگاه، پذیرش تغییرات و بهاشتراکگذاری دانش توسط دانشجویان، اساتید و کارکنان است. برگزاری جلسات بین گروههای ذینفع (مدیریت، اساتید، کارکنان و دانشجویان)، ضمن آشکار نمودن دانش پنهان در آنها، کارایی مؤسسه آموزشی را افزایش و فرایند یاددهی-یادگیری را بهبود میبخشد. در شرایطی که دنیای مجازی نسل جوان را از کتاب، بحث و عمیق شدن در مسایل بهتدریج دور میکند، این وظیفه آموزشگران است که با ایجاد شرایط مناسب، دانشجویان را بهدانش افزایی و خردورزی تشویق نمایند. علاقمندان بهاطلاعات بیشتر در زمینۀ مدیریت دانش در آموزش عالی، میتوانند بهمنابع متعددی که در این زمینه در وب وجود دارد، از جمله مقاله زیر، مراجعه نمایند.
- بردبار غلامرضا و کنجکاو منفرد، امیر رضا. ارزشیابی و آسیبشناسی مدیریت دانش در مؤسسات آموزش عالی (مطالعه موردی: دانشکده مدیریت دانشگاههای تهران، تربیت مدرس و یزد)، نامه آموزش عالی، دوره جدید، سال چهارم، شماره 15، 1390.
ح. م. خرداد 1395
D1. Data
D2. Information
D3. Knowledge
i4. wisdom
فایل pdf این متن، از لینک مقابل قابل دریافت است. |